۱۳۸۸ مرداد ۱۰, شنبه

دوباره واژه ، دوباره درد

خوب به خاطر دارم تابستان دو سال پيش ، به خواست دوستاني كه نوشته هايم را نيوشا بودند ".....!!!" رو بنيان نهادم و انچه بيش از هرچيز آن تارنگار را برايم عزيز ساخته بود ، قالب زيبا و ايراني او بود و " دوستي گرامي"آفريدگارش .

در آن تارنگار ، دغدغه هاي فرهنگي و دردهاي من ايراني و گاه "من" به معناي دختري احساساتي درگذر دو سال ثبت شد .
پس از كودتاي 22 خرداد ، تا 21 روز روزه ي سكوت گرفتم و قلم ناتوان شده بود از ژرف بودن ستم هايي كه بر هم ميهنانم رفت.و شگفتا كه قلم ، روزه ي سكوت گرفته بود ...

پس از اين روزها نوشتن آغازيدم شايد از دردهاي بختك زده بر روحم كاسته شود و بتوانم دردهاي هم ميهنانم را به اسارت واژه بگيرم اما نوشته هايم تند تر و عريان تر از ان بود كه "آقايان" تاب بياورند .
آن نوشته پاك شد و براي هميشه در ان تارنگار ، خاك...

هر روز بيشتر و بيشتر در سكوت فرو مي رفتم تا روزي يكي از ايران ياران مهربان و فرهيخته ي شهرم "......"از سكوت دوستان جوانش ناليد!
از نااميدي اشباع شده در ذهن هاي ما...
و آنقدر واژه ها مظلوم و دردكشيده بودند كه بر آن شدم دوباره بنويسم.

اكنون سخنان دكتر سپنتا را در گوش من مي پيچد كه:
مدام با عشق به ميهن فرياد مي زنم
اي دشمن!
ار تو سنگ خاره اي
من اهنم...!

و استواري امروز جوانان اين سرزمين ، آهن بودن در برابر سنگ بودن دشمنان اوست.

از انجايي كه بلاگفا مدام هشدارهاي قانوني به وبلاگ نويسان مي داد و مي گفت دهانت را ببند ، مانيز بر آن شديم ايران ويج را شناسنامه اي بلاگ اسپاتي بدهيم تا "شايد" بتوان از فريادها و سكوتها و دردهاي ايران دوباره نوشت...

و من دوباره مرثيه خوان وطن مرده ي خويش گشته ام..


راوي شكوه ايران
آدينه
10 امرداد1388 خيامي
گاه: 1೧:55 شامگاه

۴ نظر:

  1. این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.

    پاسخحذف
  2. درود بر فرزند همیشه بیدار ایران که در هیچ تنگنایی مادر کهنسالش را تنها نمی گذارد
    از یاد نبریم که" تا ایران هست ، زندگی باید کرد" و برای شما دوست گرامی که با آغازی دوباره و تارنگاری نو به یاری مام میهن شتافته ای یک سخن دوستانه دارم و آن که در این روزگار توفان زا" از سیاست ننویس، با سیاست بنویس"
    و یک نکته را فرامومش نکن که" گر ایرانی بمانیم، هرگز نمیرد ایران" و تا ما ایرانی مانده ایم وطن نمرده است و ما مرثیه خوان وطن مرده خویش نیستیم
    وطن ما جان و روان ماست. وطن ما فرهنگ و هویت ماست ، پس تا فرهنگ و هویت ملی ما زنده است وطن ما نیز زنده است و زنده خواهد ماند
    و تا ایران فرزندانی عاشق دارد فرهنگ و هویت این کهن بوم و بر نه تنها نخواهد مرد که هر روز باید بالنده تر شود که خواهد شد
    شاهین سپنتا

    پاسخحذف
  3. تو باغ شب بوها هستی

    و من

    باغبانِ بی سر انجامی

    که به هنگام طلوع

    سرگردان می شوم.

    «محمد شریفی نعمت آباد»

    پاسخحذف
  4. سلام
    دیگه واسمون جون نمونده
    اینم از قضیه ابطحی....

    پاسخحذف